عدم درک درست فن ممکن است در درمانجویان اندکی بی قراری و میل به پرت کردن حواس ایجاد کند، یا به تفسیر نادرست تجربه و در نهایت به رها کردن تمرین ختم شود. توجه داشته باشید که بی قراری برای بعضی درمانجویان، اغلب یک سبک اجتنابی است (بعضی دیگر ممکن است ترجیح دهند چرت بزنند). هر دلیلی موجه است: دستورالعمل های اقناع کننده، صدای زمینه، دمای اتاق، ضیق وقت و غیره. اغلب درمانجویان تمرین را بدون اشکال شروع می‌کنند که این مسئله ممکن است به ظهور واکنش هیجانی و بی قراری منتهی شود. این قضیه رایج و پیش بینی شده است، اما بسیاری از مراجعان درباره آن سوء تفاهم دارند، به ویژه افرادی که از قبل به لحاظ هیجانی شکننده‌اند. یادآور خواهید شد که پس از فروکش مشکل اولیه، همه دلایل مورد استفاده برای تبیین بیقراری، ناپدید می‌شوند: دستورالعمل‌ها خوب هستند، صدا دیگر مزاحم نیست، دما به عنوان قسمتی از تجربه حال ادراک می‌شود و غیره. در میان گذاشتن بینش و تجربه تان در این مورد با درمانجو برای تداوم آموزش ضروری است.
 
واکنش پذیری از هر نوعی، دقیقا همان چیزی است که این فن آشکار می سازد. واکنش پذیری در واقع پاسخی خودکار است که با ارائه شاخص‌های جدید به سیستم اعصاب مرکزی تلاش می‌کنیم اصلاحش کنیم. هر واکنشی در اغلب مواقع بازتابی از شرطی سازی های گذشته است، یعنی یک پاسخ آموخته شده. می‌توانید به درمانجو کمک کنید این قضیه را با یک استعاره درک کند:«میراث عادات واکنشی» (گونگا، ۱۹۸۷؛ هارت، ۱۹۸۷). آن‌ها باید دریابند که وقتی یک واکنش ساطع شده و با تعادل فکری مشاهده می‌شود، چیزهای زیادی را راه اندازی می‌کند. به عبارت دیگر، این میراث کهن به دلیل توانایی درمانجو در آگاه و متعادل بودن، به آرامی ریشه کن می‌شود. اما اگر درمانجویان به واکنش ادامه دهند (همان کاری که به طور معمول انجام می‌دهند) این میراث غنی تر می‌شود (عادات واکنشی شان تقویت می‌شوند). در تمام سطوح تمرین ذهن‌آگاهی یک قانون طلایی وجود دارد: هرچه ذهن ما بی قرارتر و پر کشمکش تر باشد، کمتر می‌توانیم حس‌های ظریف را احساس کنیم.

ایجاد و کاربرد تعادل فکری به حس کردن احساس های بیشتری در بدن می انجامد. علاوه بر این، زبان تقویت کننده نیرومندی است. طی تمرین کلمه هایی مانند درد، تکه پاره کردن یا دیگر کلمات دارای بار عاطفی، حس‌های ناخوشایند خاص خودشان را ایجاد کرده و به طور معمول واکنش‌گری هیجانی را تقویت می‌کنند. کلمات توصیفی (در مقایسه با کلمات ارزشیابانه) مانند سبک سنگین، سرد- گرم، ایستایی پویایی، تنگ- گشاد، شکل - بیشکل و غیره بر پایه ادراک خنثی تری قرار دارند و پاسخ آزارنده معمول را به حداقل می رسانند. وقتی در مانجویان متوجه اثر مخربی که زبان می‌تواند بر رفتار داشته باشد میشوند، ناراحتیشان به طور معمول سریع تر و آسان تر گذر می‌کند. آثار زبان بر رفتار و واکنش هیجانی را هایس و همکاران در نظریه چارچوب خویشاوندی توصیف کرده‌اند (بلکلج و هایس، ۲۰۰۱). این نظریه به عنوان منطقی برای کاربرد فنون ذهن‌آگاهی و پذیرش در درمان پذیرش و تعهد به صاحب نظران کمک می‌کند. بسیاری از درمانجویان در ابتدا در حس کردن حس‌های بدن مشکلاتی دارند. چنین مسئله‌ای پیش بینی شدنی است.

بعضی‌ها پیشرفتی به دست نمی‌آورند یا حتی توانایی حس احشایی در آن‌ها تضعیف می‌شود. این مسئله به طور معمول به دلیل کاهش گوش به زنگی طی تمرین است. در بعضی موارد درمانجویان در صندلی یا حالت بسیار راحتی می‌نشینند که هنگام پرت شدن حواس با افکار، موجب ناتوانی در بذل توجه می‌شود. برای غلبه بر قصور توجه پایدار و حس احشایی، مطمئن شوید حالت مناسبی اتخاذ شده است (باسن‌ها کمی بالاتر از سطح زانوها، پشت و گردن صاف). در مورد درمانجویان کم سن و سال تر، بهتر است از آن‌ها بخواهیم یک یا دو نازبالش ضخیم روی زمین قرار دهند و روی آن‌ها بنشینند، برای این درمانجویان کمی ناراحتی در این حالت برای توانایی «ماندن در بدن» مفید است. هنگام نشستن چه روی صندلی یا کف اتاق، باسن باید کمی بالاتر از سطح زانو و پشت و گردن صاف باشد؛ بدون فشار آوردن. علاوه بر این، حفظ عدم تحرک مطلق طی تمرین در اوایل برنامه مفید خواهد بود.
 
پایبندی ضعیف به درمان مهم ترین علت شکست درمانی در مداخله‌های شناختی و رفتاری است. اغلب سیستم‌های درمانی که خودآگاهی و تغییر رفتاری را بر می انگیزند، ممکن است در صورتی که درمانجو تعهدش را نسبت به آن‌ها حفظ کند، نتایج خوبی به دست دهند. روی هم رفته تعهد ضعیف به تکلیف منزل مرتبط است. اینکه تکلیف منزل معقول به نظر برسد و تعادل بین کوشش صرف شده و مزایای کسب شده از مهمترین عوامل پیش بینی کننده پایبندی به درمان هستند. بعضی درمانجویان در صورتی که رابطه درمانجو- درمانگر پرورش دهنده، الهام بخش و مستحکم باشد، در بلندمدت تعهد خود را حفظ می‌کنند، اما اغلب درمانجویان به ویژه آن‌هایی که پول می پردازند عامل هزینه - دستاورد را در اولویت قرار می‌دهند. بنابراین مهم است که درمانجو دستاوردهای سریعی را در یک تا دو هفته اول درمان ادراک کند. یکی از مزایای مهم آموزش ذهن‌آگاهی تأثیرات مثبت سریع آن بر سیستم عصبی است که تغییر رفتاری را تسهیل می‌کند. این نیز مشروط به کیفیت ارائه و دانش شخصی درمانگر و تمرین مراقبه ذهن‌آگاهی است.
 
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاری‌فرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیده‌دار، صص112-109، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393